مردم یار

زنده باد نام تو هاشمی رفسنجانی

مردم یار

زنده باد نام تو هاشمی رفسنجانی

آخرین نظرسنجی در روز 4 خرداد/آزمون مشترک احمدی نژاد و هاشمی

از ۸۴ به این سو همیشه ترجیع بند تحلیل های سیاسی پس از ادوار انتخابات‌ یک جمله بوده است؛ احزاب توفیق چندانی در این انتخابات نداشته اند و مردم راه خود را رفتند.
این انتخابات اما با سایر ادوار قبلی تومانی ۹ ریال فرق دارد. این بار احزاب یک ماه مانده به انتخابات نه تنها بی توفیق شدند بلکه در عرصه سیاسی کشور هم شکستی سخت و تاریخی خوردند. کافیست به نتایج رد صلاحیت ها و انصراف‌ها و کناره‌گیری های صوری توجه کنید تا حساب احزاب سیاسی کشور دستتان بیاید. جبهه پیروان خط امام و رهبری با ۱۶ تشکل باسابقه که سبقه یکی از آنها یعنی موتلفه به نیم قرن می‌رسد، به قول آقای پورمحمدی سامانه وحدتی ترتیب می‌دهند و نام آن را ائتلاف پنجگانه اصولگرایان می‌گذارند که در آن ۵ چهره شاخص این جریان به عنوان کاندیداها مطرح هستند. این ۵ نفر در یک فرآیند پیچیده به یک کاندیدای واحد یعنی آقای ابوترابی می‌رسند. دبه کردن آقای وزیر سابق امورخارجه هم حدیث دیگری است که بماند، اما پس از چند روز مشخص می‌شود که جناب ابوترابی با اقبال اعضای شورای نگهبان مواجه نیست و باید محترمانه انصراف دهد. یعنی حاصل تصمیم جمعی ۱۶ حزب و جامعه روحانیت مبارز تهران به همین سادگی حتی به خط آغاز ماراتن انتخابات نمی‌رسد.

جبهه پایداری بی‌شک بازنده اصلی این عرصه است، زیرا در بالاترین سطح یعنی رهبری کاریزماتیک دچار شکست شده است. آیت الله مصباح عضو ارشد شورای فقهی این تشکل سیاسی فردی را به عنوان اصلح‌ در میان آسمان و زمین در تمام ۷ سال گذشته معرفی می‌کند که از نظر فقهای منتخب رهبر انقلاب فاقد صلاحیت شناخته می‌شود. به اینها تلاش شدید اعضا، برای اثبات اصلح بودن لنکرانی و عدم صلاحیت جلیلی تا قبل از اعلام صلاحیت از سوی شورای نگهبان را هم می‌توانید اضافه کنید.

ماجرای ضلع سوم اصولگرایان هم گرچه از دوتای قبلی تاحدودی آبرومندانه تر است اما در هر حال نامی جز ناکامی نمی‌توان بر روی آن گذاشت. ایثارگران و رهپویان هم در این انتخابات با معرفی علیرضا زاکانی توفیق چندانی حاصل نکردند. گرچه این دو حزب هیچگاه به طور رسمی کاندیدای نهایی و اصلح خود را معرفی نکردند و حتی ایثارگان نام حداد و جلیلی را هم در بیانیه خود در کنار زاکانی آورد اما همه می دانستند که در میان کاندیداهای نزدیک به این جریان یعنی حدادعادل، قالیباف و جلیلی، این علیرضا زاکانی است که نزدیکترین مواضع را با جمعیتین دارا است.

وضعیت اصلاح‌طلبان هم به خصوص با ورود و و خروج هاشمی به صحنه انتخابات بهتر از احزاب اصولگرا نیست. تقریباً همه احزاب جدی و شاخص موجود اصلاح طلب از کاندیداتوری هاشمی حمایت کرد و چند حزب از جمله مردمسالاری هم از آقای کواکبیان. اما همه این احزاب هم نتوانستند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند.

حالا یکبار دیگر به فهرست ۸ نام نهایی انتخابات نگاهی بیندازید، تقریبا هیچ کاندیدای حزبی جدی در انتخابات حضور ندارند و هیچ کدام از احزاب مشهور کشور با این همه دبدبه و کبکبه سهمی در میان این نامزدها نخواهند داشت.

آزمون مشترک احمدی نژاد و هاشمی
بدون شک دو چهره اصلی و جنجالی رد صلاحیت شده در انتخابات هاشمی و مشایی هستند. اما اگر بخواهیم دو بازیگر اصلی ناکام صحنه انتخابات را نام ببریم باید در یک ضلع ترکیب هاشمی – مشایی اصلاحاتی انجام بدهیم و به جای مشایی نام جناب احمدی نژاد را قرار دهیم. بدین ترتیب بازیگران ناکام عرصه سیاسی کشور در انتخابات پیش رو رئیس مجع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهور هستند.

این دو بازیگر ناکام چه مواجهه‌ای با شکست خود داشته اند؟ هاشمی همزمان با انتشار خبر رد صلاحیت خود در محافل سیاسی بیانیه نجیبانه‌ای در تقبیح تخریب ها داد و هیچ اشاره‌ای به تصمیم شورای نگهبان نکرد و پس از اعلام رسمی رد صلاحیت خود نیز در دیدار با اعضای ستادهایش به پایبندی خود به نظام و انقلاب تاکید کرد و گفت که جزو اولین رای دهندگان در ۲۴ خرداد خواهد بود.

اما احمدی نژاد چه کرد؟ رئیس جمهور از مدتها پیش برای نظام و رهبری در سخنرانی های خود خط و نشان کشید و از هیچ تهدیدی فروگذار نکرد. از تهدید به افشاگری تا ایستادن در برابر نهادهای قانونی. اما وقتی دید سمبه آقای جنتی و یاران فقیه و حقوقدانش بیش از این حرفهاست زبان به طعن و کنایه گشود و مشکل را ناجوانمردانه متوجه رهبری و جایگاه ولایت فقیه کرد. احمدی نژاد برعکس هاشمی اشتباهش را با اشتباهات متعدد و پیاپی تشدید کرد. شاید تفاوت اصالت و تجربه را در همین بزنگاه مشترک این دو رقیب سیاسی نامتوازن بتوان مشاهده کرد. اگر هاشمی در آزمون ولایت پذیری و قانون‌مداری حداقل در این عرصه خاص موفق شد‍ اما احمدی نژاد روزشمار دیگری از ولایت ناپذیری و قانون‌گریزی را برای خود آغاز کرد.

نماینده چند نبش کیست؟
یکی از پدیده های انتخاباتی در ایران وجود چهره‌های سیاسی است که به دلیل دور اندیشی خاصی که دارند تخم‌مرغ‌هایشان را تقسیم کرده و به تناسب درون تعدادی از سبدهای موجود قرار می‌دهند. در عرف سیاسی به این افراد «چند نبش» می‌گویند.

این پدیده که بیشتر به دلیل نبود احزاب شناسنامه دار قوی و پایدار در کشور و همچنین تحولات سریع و پیاپی عرصه سیاسی است به این صورت اتفاق می‌افتد که فرد برای اینکه در فردای انتخابات جزو شکست‌خوردگان نباشد و چیزی از دست ندهد، با تعدادی و یا همه ستادهای تبلیغاتی کاندیداهای موجود همکاری می کند تا در صورت پیروزی هر کدام از کاندیداها خود را در سپاه پیروز ببیند و از نعمات ظفرمندان بهره ای داشته باشد.

یکی از این افراد آقای نماینده اصولگرا است که انصافاً در این زمینه خاص موردی نادر و کمیاب است. آقای نماینده که در انتخابات مجلس نهم به هر دو جریان جبهه متحد و پایداری نزدیک بود در آن انتخابات از معدود گزینه هایی بود که چند گروه و جریان ذینفع در جبهه متحد بر روی وی بر سر حضور در لیست اتفاق نظر داشتند. وی که در آن ایام تازه چندماهی بود که از خدمت در دولت احمدی نژاد فارغ شده بود در آن انتخابات گزینه مورد حمایت آقایان قالیباف، رضایی، لاریجانی و جمعیت رهپویان قرار گرفت.

اما این نماینده محترم در انتخابات اخیر رکورد جدیدی را از خود برجای گذاشت. از باب ارتباط با دکتر زاکانی در زمان تصدی بسیج دانشجویی به وی ارادت داشت و حتی در ستاد انتخاباتی وی هم در جلسات مشورتی شرکت می کرد، با محسن رضایی و دوستان موتلفه هم در ارتباط است و از طرفی دیگر در ستاد ائتلاف سه‌گانه برای آقایان قالیباف، حداد و ولایتی به وظایف انقلابی خود می‌پردازد.

اما این همه ماجرا نیست؛ اگر از کاندیدای انصراف داده انتخابات که از خویشان وی بود بگذریم، از حضور وی در ستاد سعید جلیلی دیگر نمی‌توانیم عبور کنیم. به همه اینها تاسیس و هدایت یکی از ستاد های جلیلی را هم بیفزایید. البته این فعال سیاسی کمتر با خبرنگاران گفت وگو می کند و هیچ علاقه هم به اعلام موضع صریح علیه هیچ جریانی را ندارد. البته فتنه مستثنی است. علیه فتنه حرف می زند. هرچند اگر آن هم لگد به مرده زدن نبود شاید جور دیگر رفتار می کرد. رسانه ای هم دارد که این روزها با قلم یک اهل پایداری سابق برای قالیباف می نویسد.

آخرین نظرسنجی در روز 4 خرداد
نظرسنجی یک نهاد معتبر در روز چهارم خرداد ماه از ۸ نامزد نهائی که در سراسر کشور بصورت میدانی صورت گرفته است و در مراکز استانها و از هر استان نیز دو شهر و از هر شهر نیز دو روستا انتخاب شده است، نتایج زیر را داشته است:
محمد باقر قالیباف ۲۱ درصد؛ سعید جلیلی ۱۱.۳ درصد؛ علی اکبر ولایتی ۱۱.۱ درصد؛ محسن رضائی ۸.۲ درصد؛ غلامعلی حدادعادل ۶.۴ درصد؛ محمدرضا عارف ۵.۲ درصد؛ حسن روحانی ۳.۳ درصد و محمدغرضی ۰.۹ درصد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد