هرکس نمایه زندگی سیاسی و کارنامه مسئولیت های آیت الله هاشمی را نیک بنگرد هیچ جای خالی در آن پیدا نمیکند پرونده زندگی سیاسی و اجتماعی او کامل بود،شاید تنها ورقی که میتوانست در 80 سالگی عمر بر پرونده اش افزود همین لقبی است که شورای محترم نگهبان به پاس این کارنامه به او بخشیدند...
باور کنید نوشتن در این شرایط هم سخت و هم سهل است. سخت از آن جهت که مثل بعضیها هر ناممکنی را در ساحت سیاست ممکن بپنداریم. سهل است چرا که مدت هاست به این گونه شوکها عادت کرده ایم. اما بی شک نوشتن پیرامون زندگی هاشمی به نهایت مشکل است.
در تاریخ معاصر ایران هیچ کس به اندازه او فراز و فرود نداشته است. هاشمی در زندگی همه مراحل یک سیاست مدار جامع الاضداد را طی نموده است. مبارزه و مجاهدت، زندان و شکنجه بخشی از زندگی اوست. هاشمی جزو هسته اصلی اتاق تصمیم گیر دولت پس از انقلاب بود، او در محور شورای انقلاب قرار داشت. نقش اصلی در تشکیل نهادهای مهم از جمله سپاه پاسداران را ایفا کرد. ریاست مجلس شورای اسلامی در دوران پر شر و شور انقلابی (دهه 60)، بخشی از این زندگی مشعشع است.
هاشمی به نیابت از امام (ره) فرماندهی کل جنگ را بر عهده داشت. ریاست جمهوری پس از جنگ به مدت 8 سال بخشی از کارنامه اش میباشد. سالهاست ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را عهده دار است. ریاست مجلس خبرگان رهبری بخش دیگری از این کارنامه بالا بلند میباشد. این نمایه فهرست مناصب و مسئولیتهای رسمی و ایجابی هاشمی میباشد. نقشهای پشت صحنه او نه قابل احصاء و نه قابل اندازه گیری است.
هرکس نمایه زندگی سیاسی و کارنامه مسئولیت هایش را نیک بنگرد هیچ جای خالی در آن پیدا نمیکند. پرونده زندگی سیاسی و اجتماعی او کامل بود، شاید تنها ورقی که میتوانست در 80 سالگی عمر بر پرونده اش افزود همین لقبی است که شورای محترم نگهبان به پاس این کارنامه به او بخشیدند.
عنوان «عدم صلاحیت» برای مردی با چنین پیشینه ای تنها در جامعه امروز! قابل تحلیل و البته قابل هضم میباشد. در پرونده هاشمی هر آن چیز که در توان یک انسان خارق العاده قابل تصور بود وجود داشت. با این مهر عدم صلاحیت او دیگر همه القاب را با خود همراه دارد و این باعث تفاوت و عجیب بودن فضای سیاسی ایران است. همین تضادها جامعه سیاسی ایران را شگفت زده بار آورده است. در اینجا هر ناممکنی، ممکن شده است.
در روزهای گذشته با هر کس سر صحبت پیرامون احتمال ردصلاحیت هاشمی باز میشد، مخالف و موافقش حاضر به باور این نکته نبودند. آنان معتقد بودند که هر چیزی ممکن است به جز این یکی!
حال معلوم شد که این یکی هم ممکن است.