چرا "ایرانِ امروز" به هاشمی نیاز دارد؟
کشوری که دارایی‌هایش نا‌تمام است با مدیرت منطقی و همچنین تاکید بر قانون به راحتی می‌تواند شرایط آرامی را برای مردمش فراهم کند و دقیقا به همین دلیل است که باید آرزو کرد دولتی مقتدر و توانا و البته صادق باشد تا بلکه بتواند با استفاده از پتاسیل‌های موجود خود کشور را از بحران فعلی نجات بدهد.
رفتارهای خاص دولت احمدی‌نژاد در 8 سال اخیر و تصمیم‌گیری‌هایی که رابطه چندانی با منطق نداشتند، محدودیت‌های زیادی را به کشور و البته مردم تحمیل کرده است و در شرایطی که آرامش حق مسلم ملت است، آنها گرفتاری‌های زیادی را در حال تجربه کردن هستند و دقیقا به همین دلیل باید گفت که کشور ما برای برون رفت از این وضعیت ناخرسند به چهره‌ای توانمند نیاز دارد، پس می‌توانیم با توجه به‌شناختی که از آیت الله رفسنجانی وجود دارد، اینطور بگوییم که ایران، امروز به هاشمی احتیاج دارد تا او بتواند با استفاده از توان بالقوه خود و همچنین پتانسیل بالای مجموعه‌اش مشکلات را کاهش بدهد.
البته این مهم در شرایطی رخ خواهد داد که او به عنوان یک فرد مستقل به این نتیجه برسد که حضورش توام با تاثیرگذاری خواهد بود تا بتواند در خصوص ورود به عرصه انتخابات تصمیم‌گیری کند. تا به امروز مشاهدات پیرامون هاشمی نشانگر این مساله است که ایشان تصمیمی برای حضور در انتخابات ندارند و به همین دلیل باید گفت انتخابات 24 خرداد در شرایطی برگزار خواهد شد که کاندیدایی به نام اکبر هاشمی رفسنجانی را به خود نخواهد دید پس می توان گفت که هاشمی نمی‌آید. البته با وجود احساس ضرورت آمدن هاشمی هیچ کس نمی‌تواند برای او تکلیف تعیین کند، اما این را می‌توان گفت که در وضعیت کنونی کشور به پدری کارا و دلسوز نیاز دارد که خب! در بین افراد فعلی فقط هاشمی است که توانایی ایفای چنین نقش مهمی را دارد.
به همین دلیل است که آرزوی این روزهای دلسوزان انقلاب این است که ایشان به صحنه انتخابات ورود پیدا کنند اما گویا ایشان به دلایلی چنین قصدی ندارند و به نظر هم نمی‌رسد که عقیده‌شان تغییر کند. البته یک سخنرانی از او باعث شد تا جامعه احتمال کاندیداتوری‌اش را جدی بگیرد، البته ایشان در آن سخنرانی بیشتر به مشکلات و محدودیت‌ها اشاره کردند. به هر حال در هشت سال اخیر حدود 800 هزار میلیارد درآمد ارزی حیف و میل شده است و به واردات اختصاص داده شده است و همچنین درآمدهای دولت آینده هم خورده شده است، چرا که صدور اوراق مشارکت مردم را طلبکار دولت می‌کند. اینطور عنوان می‌شود و می‌کنند که بانک‌ها مطالبات 80 هزار میلیاردی از دولت دارند که باید گفت این فقط ظاهر قضیه است.
وصل دیگری هم هست که با پوشش بانکی پوشش داده شده و با ارایه وام بدهکاران را به طور نمایشی از فهرست طلبکاران خارج کرده‌اند با اشاره به این شرایط هدفش این بود که با متوجه کردن اذهان عمومی به مردم بگوید که از رییس جمهوری بعدی انتظار معجزه نداشته باشند.
در پایان باید گفت که کشوری که دارایی‌هایش نا‌تمام است با مدیرت منطقی و همچنین تاکید بر قانون به راحتی می‌تواند شرایط آرامی را برای مردمش فراهم کند و دقیقا به همین دلیل است که باید آرزو کرد دولتی مقتدر و توانا و البته صادق باشد تا بلکه بتواند با استفاده از پتاسیل‌های موجود خود کشور را از بحران فعلی نجات بدهد و بعد از آن شرایطی به وجود آورد تا بتوانیم در مسیر توسعه و پیشرفت قدم برداریم.
